جدول جو
جدول جو

معنی شیشه بندان - جستجوی لغت در جدول جو

شیشه بندان
(شی شَ / شِ بَ)
از عدد شش، خرس. زاج سور. رسم شب ششم زه. مهمانی ولادت در شب ششم. سوری به شب ششم وضع حمل. (یادداشت مؤلف) ، رسوم و اعمال خرافی زنانه در آن شب. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیشه گردان
تصویر شیشه گردان
حیله گر، مکار، حقه باز، شعبده باز، شیشه باز
فرهنگ فارسی عمید
عمل بستن آیینه های بسیار بر در و دیوار خانه یا جای دیگر هنگام جشن و شادمانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شش بندان
تصویر شش بندان
فاشرستین، گیاهی شبیه فاشرا یا لبلاب، با برگ هایی پهن، ساقه ای سیاه و میوه ای خوشه ای که به گیاهان و اشیای اطراف خود می پیچد، شش بندان سیاه، سیاه دارو
فرهنگ فارسی عمید
(یِ نَ / نِ بَ)
عمل تزیین خانه و کوی با نهادن آیینۀ بسیار بر دیوارها و جز آن
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
شیشه باز. محیل و شعبده باز و دغلباز. (آنندراج) (از برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به شیشه باز شود
لغت نامه دهخدا
(می وَ / وِ بَ)
عمل آویختن میوه ها مانند انگور و سیب و انار و هندوانه و خربزه به سقف تا به زمستان تازه ماند. عمل و احتفال آویختن میوه ها برای تازه ماندن آن در زمستان. رسم آونگ کردن میوه ها چون انگور و هندوانه بر سقف خانه ها یا طنابها تازه ماندن فصل زمستان را. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(شی شَ / شِ بَ)
نوعی از صفیر که انگشتان بر دهان نهاده آوازی کنند. (غیاث). شیشه بند کردن. سر انگشتی در بن ابهام حلقه کردن و انگشتان دیگر را خم دادن و بر دهان گذاشتن و آوازی برآوردن برای خجل ساختن کسی را. (آنندراج). شیشکی بستن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیشکی و شیشه بند شود
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ خوا / خا رَ / رِ)
شیشکی بند. آنکه تحقیر و تمسخر کسی را، از دهان آوازی مخصوص برآورد. (یادداشت مؤلف) :
شیشه بندان ظرافت بهمین می گفتند
محتسب گر گذرد از در می خانه عشق.
صائب تبریزی.
رجوع به شیشکی و شیشه بندی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از آینه بندان
تصویر آینه بندان
عمل تزئین خانه و کوی با نهادن آیینه های بسیار بر دیوارها و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار